من و تو

من و تو

یک بالش را تصور کنید. از این بالش‌های زیبای جهیزیه که حروف اول اسم زوج خوشبخت رویش گلدوزی می‌ شود. بالش متعلق به دو عاشق نه چندان نوشکفته‌ست که یکی لاله‌وار خون مایه گذاشته و نفت در نرد این عشق و آن دیگری سِلاح و کادیلاک و میکی‌ماس و اف‌چهارده  و همبرگر.

بالش را در یک ویترین شیشه‌ای تصورکنید که از دو سوی بالش سیمی بیرون آمده و منتهی می‌شود به یک دستگاه هدفون. دستگاه را روی گوش می‌گذارید و صدای ترانه آشنایی را می‌شنوید:«من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره/ همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره/ نداریم هیچکدوم حرفی که بازم تازه باشه/ چراغ خنده‌هامون خیلی وقته سوت و کوره/ من و تو/ من و تو/ من و تــــــــــو/ همصدای بی‌صداییم/ با هم و از هم جداییم/ خسته از این قصه‌هاییم/ همصدای بیصداییم»… ترانه از قضا متعلق به نزدیک چهل سال پیش است؛ مربوط به دورانی طلایی؛ به ماه عسل آفتابی این زوج… «نشستیم خیلی شبها قصه گفتیم از قدیما/یه عمره وعده‌ها افتاده از امشب به فردا/ تموم وعده‌ها رو دادیم و حرفا رو گفتیم/ دیگه هیچی نمی‌مونه برای گفتن ما/ من و تو/ من و تو/ من و تو/ من و تــــــــــــــــــــــو»…

fa|en

گالری تصاویر “من و تو”